گاهی به آسمان نگاه کن

باید اعتراف کنم من نیز گاه به آسمان نگاه کرده‌ام! دزدانه!در چشم ستارگان! نه به تمامی‌شان! تنها بدانها که شبیه ترند به چشمان تو!

گاهی به آسمان نگاه کن

باید اعتراف کنم من نیز گاه به آسمان نگاه کرده‌ام! دزدانه!در چشم ستارگان! نه به تمامی‌شان! تنها بدانها که شبیه ترند به چشمان تو!

مودبانه ی "بلوف" چی میشه ؟

وقتی می بینم آدم ها ، حرف هایی می زنند بزرگ تر از اون چیزی که بتونند انجامش بدهند ( چه توانش رو داشته باشند ؛ چه اجازه اش رو ) و بعد نمی تونند عملی اش کنند و بعد کوتاه می آیند از حرفی که زدند و یا اینکه زیرش می زنند ، یاد یه جمله ی یه کسی می افتم که می گفت :
"ما زیر بار زور نمی ریم ، تا وقتی که زورش زیاد نباشه ...."
پیوست : انرژی هسته ای و تهدید های بعضی ها ، قیمت بنزین و تصویب های بعضی ها و ...

مهرورزی شهری !!!

نمای اول :
ایستگاه مترو ، صدای گوینده از بلندگو
ایستگاه ِ ...
مسافرین محترم لطفا برای انتخاب مسیر به تابلو های راهنما دقت کنید .
مسافرین محترم قطار آماده ی حرکت می باشد لطفا از درب های قطار فاصله بگیرید .
( این بار کمی عصبانی )
لطفا فاصله بگیرید
( این بار کاملا غیر محترمانه )
با شما هستم آقا فاصله بگیر

نمای دوم
داخل تاکسی پاسداران – ونک
( در حاشیه : من خسیس نیستم ولی پول زور هم نمی دم )
من : کرایه ی شما 400 تومن هست نه 450 چرا اضافه گرفتید ؟
راننده : سمند ها 15 درصد بیشتر می گیرند .
من : برچسب نرخ ها رو هم که نصب نکردید ! شما کدتون چنده ؟ ( می دونید که تمام راننده های تاکسی قرار بود یه کدی داشته باشند که در صورتی که خواستید اعتراض کنید باید کد راننده و شماره ی خطر رو اعلام کنید )
( راننده با لحن کمی تند و عصبی )
راننده : من کد ندارم !
من : باشه ،شما پلاک که دارید ، پس من با تاکسیرانی تماس می گیرم اطلاع میدم !
( راننده با لحن کاملا عصبانی و کمی داد مانند )
راننده : اطلاع بده ، من رو از تاکسیرانی می ترسونی ! اصلا مهم نیست ! حالا شما برای 50 تومن داری چونه می زنی صبر کن نرخ جدید بیاد ببینم دیگه تاکسی سوار می شی ؟

چقدر به آدم احساس آرامش و احترام و حقوق شهروندی دست میده !!!!

این روزها که می گذرد

شنبه
یکشنبه
دوشنبه
سه شنبه
چهارشنبه
پنج شنبه
جمعه
...
...
...
...
شنبه
یکشنبه
...
...
...
...
...
سه شنبه
چهارشنبه

تاکسی
اتوبوس
سلام ... خوبم ... خسته نباشید ...
کی ؟.... ای وای ؟ چرا ...... ؟ خیر باشه ایشالا ......
دست نزنید ، خراب نمیشه ...... حتما ... کار داشتم که دیر شد ....
صدای تیز و خسته کننده ی تلفن های طوسی پاناسونیک ...
صدای زنگ های گوشی های رنگارنگ سونی – اریکسون
...
...
همکار خسته کننده
همکار زبون نفهم
...
...
کولر های همیشه روشن تی سی ال
بوی خفه کننده ی قهوه ی تلخ و سیگار ....
نفس های همیشه تنگ
...
...
کارهای باقیمونده
مرخصی تموم شده ...
غیبت ...
...
...
زیر آب زنی های بی حد و مرز
سوال همیشگی ِ ما چرا پیشرفت نمی کنیم ؟
...
ساعت زدن ...
مترو ... دست های آویزون و چشمهای خسته و بسته
دست فروش های مدرن ِ مترویی
...
...
صف طولانی ...
تاکسی ...
کوچه های تاریک و سرد ...
...

و فردا

دو شنبه...
سه شنبه ...
چهارشنبه ...

"این چنین می گذرد روز و روزگار من
من روز را دوست دارم
ولی از روزگار می ترسم !"*

*حسین پناهی

گودال قتلگاه پر از بوی سیب بود / تنهاتر از مسیح کسی بر صلیب بود













سلام بر حسین بن علی که با خون خویش، جانش را (در راه دین) بخشید!


سلام بر کسی که خدا را در پیدا و پنهان فرمانبری کرد!


سلام بر کسی که خداوند شفای بیماری ها را در خاک مزار او قرار داد!


سلام بر کسی که در زیر گنبد حرم او دعا مستجاب است!


سلام بر کسی که امامان از خاندان و نسل اویند!


سلام بر فرزند خاتم پیامبران!


سلام بر فرزند سرور اوصیاء!


سلام بر فرزند فاطمه زهرا!


سلام بر فرزند خدیجه کبری!


سلام بر فرزند سدرة المنتهی!


سلام بر فرزند بهشت ابدی!


سلام بر فرزند زمزم و صفا!


سلام بر آن که پیکرش به خون آغشته شد!


سلام بر آن که حرمت خیمه گاهش شکسته شد!


سلام بر پنجمین از اصحاب کساء!


سلام بر غریب غریبان!


سلام بر شهید شهیدان!


سلام بر کشته شده بدست زنازادگان!


سلام بر ساکن کربلاء!


سلام بر آن که فرشتگان آسمان بر او گریستند!


سلام بر آن که نسل او همه از پاکانند!


سلام بر سرور و سالار دین!


سلام بر جایگاه های برهان ها و حجت های الهی!


سلام بر پیشوایان شرافتمند!


سلام بر آن گریبان های دریده!


سلام بر آن لبان خشکیده!


سلام بر آن جان های بلا رسیده!


سلام بر آن ارواح ربوده شده!


***



سلام بر آن کسی که خدای بزرگ او را پاک و مطهر قرار داد!


سلام بر آن که جبرئیل به او افتخار می کرد!


سلام بر آن کسی که میکائیل با او در گهواره سخن می گفت و شادمانش می ساخت!


سلام بر آن که پیمانش شکسته شد!


سلام بر کسی که حرمتش شکسته شد!


سلام بر آن که خونش ستمکارانه ریخته شد!


سلام بر آن که با خون جراحت هایش غسل داده شد!


سلام بر آن که جرعه نوش جام نیزه ها گردید!


***


سلام بر آن که در حمایت از دین بی یاور ماند!



(فرازهایی از زیارت ناحیه مقدسه که اشکواره ی امام زمان (عج) بر امام حسین (ع) است.)









قربان آن نی یی که دمندش سحر، مدام
قربان آن می یی که دهندش علی‌الدوام


قربان آن پری که رساند تو را به عرش
قربان آن سری که سجودش شود قیام


هنگامه‌ی برون شدن از خویش، چون حسین (ع)
راهی برو که بگذرد از مسجدالحرام


این خطّی از حکایت مستان کربلاست :
ساقی فتاد ، باده نگون شد ، شکست جام !


تسبیح گریه بود و مصیبت، دو چشم ما
یک الامان ز کوفه و صد الامان ز شام


اشکم تمام گشت و نشد گریه‌ام خموش
مجلس به سر رسید و نشد روضه‌ام تمام


با کاروان نیزه به دنبال، می‌روم
در منزل نخست تو از حال می‌روم


(بند چهاردم از ترکیب بند عاشورایی «کاروان نیزه» سروده «علیرضا قزوه»)


محرم 1428

دلم می خواهد فریادی بکشم به بلندای تاریخ
و تاریخ چه کوتاه است
برای فریاد بلند من



بیژن جلالی

* برای این روزهاو شب ها باید نوشته ای شایسته تر نوشته می شد ، نشد !

آدم های خنگ

کند ترین شهروند های تهرانی کسانی هستند که هنوز هم بلد نیستند تلفن های هشت رقمی و دو تا دو تا بخونند !!!

دقت کردید ؟
دو ، دویست و بیست ، سی هفت ، پنجاه !!!!!!!!

و تجمع عجیبی از این نوع از ابناء بشر در صدا و سیما دیده میشه !!!!!

بعد از اعدام !

از این به بعد توی نماز جمعه و توی شعار ها به جای " مرگ بر منافقین و صدام " چی می گن ؟