|
و کسی گفت، چنین گفت: کسی می آید «مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید»
ما یقین داریم آن سوی افق مردی هست مرد اگر هست، بدانید که ناوردی هست
ما نه مرداب، که جوییم، بیا برگردیم و نمک خورده ی اوییم، بیا برگردیم
نه در این کوه، صدای همگان خواهد ماند آن چه در حنجره ی ماست، همان خواهد ماند
خسته منشین که حدیبیه حنینی دارد عاقبت، صلح حسن جنگ حسینی دارد
دشنه بردار که بر فرق کسان باید کوفت و قفس بر سر صاحب قفسان باید کوفت
هرزه هر بته که رویید، به داسش بندیم گرد خود هر که بچرخد، به خراسش بندیم
سفر دشت غریبی است، نفس تازه کنیم آخرین جنگ صلیبی است، نفس تازه کنیم
زخم وامانده ی خصم است و نمکدان شما ای جوانان عجم! جان من و جان شما
کوه از هیبت ما ریگ روان خواهد شد و کسی گفت، چنین گفت: چنان خواهد شد
«محمد کاظم کاظمی»
* به نقل از مجله «همشهری جوان» این هفته به مناسبت آخرین جنگ صلیبی (8 آبان مصادف با 30 اکتبر 1291 میلادی) ** شعر زیبایی بود! حیفم اومد اینجا نیارمش. |