گاهی به آسمان نگاه کن

باید اعتراف کنم من نیز گاه به آسمان نگاه کرده‌ام! دزدانه!در چشم ستارگان! نه به تمامی‌شان! تنها بدانها که شبیه ترند به چشمان تو!

گاهی به آسمان نگاه کن

باید اعتراف کنم من نیز گاه به آسمان نگاه کرده‌ام! دزدانه!در چشم ستارگان! نه به تمامی‌شان! تنها بدانها که شبیه ترند به چشمان تو!

درختان امیدواری*

از تو می‌خواهم مرا در لیاقت ملکوتی سبزت بپذیری
نگاه اندیشه‌ام را از زندان مخوف هوس‌ها برهانی
و روحم را در آرامش بیکران عشقت پرواز آبی رهانی بخشی

هر شب قلبم را خاشعانه به ستاره‌های مهربان دوردستت می‌آویزم
رنجی را که آن متکبر مشرک بر قلب عاشقم آویخت
با هدایت بی‌بدیل خویش خنثی ساز

هنوز هم همواره با زنجیرهای نامرئی شیطان درگیرم
تنها تو می‌توانی مرا از این رنج جانکاه ظلمانی برهانی

چشمان قلبم همواره در انتظار رویش لطف جان‌بخش تواَند
و قلب اندیشه‌ام تنها و تنها امیدوار بارش باران رحمت توست
بارانی که ریشه‌های افسردگیم را می‌خشکاند
و درختان امیدواری در قلب اندیشه‌ام می‌رویاند

«قاسم حسن‌نژاد»

* به مناسب آخرین روز 25 سالگی

گودال قتلگاه پر از بوی سیب بود / تنهاتر از مسیح کسی بر صلیب بود













سلام بر حسین بن علی که با خون خویش، جانش را (در راه دین) بخشید!


سلام بر کسی که خدا را در پیدا و پنهان فرمانبری کرد!


سلام بر کسی که خداوند شفای بیماری ها را در خاک مزار او قرار داد!


سلام بر کسی که در زیر گنبد حرم او دعا مستجاب است!


سلام بر کسی که امامان از خاندان و نسل اویند!


سلام بر فرزند خاتم پیامبران!


سلام بر فرزند سرور اوصیاء!


سلام بر فرزند فاطمه زهرا!


سلام بر فرزند خدیجه کبری!


سلام بر فرزند سدرة المنتهی!


سلام بر فرزند بهشت ابدی!


سلام بر فرزند زمزم و صفا!


سلام بر آن که پیکرش به خون آغشته شد!


سلام بر آن که حرمت خیمه گاهش شکسته شد!


سلام بر پنجمین از اصحاب کساء!


سلام بر غریب غریبان!


سلام بر شهید شهیدان!


سلام بر کشته شده بدست زنازادگان!


سلام بر ساکن کربلاء!


سلام بر آن که فرشتگان آسمان بر او گریستند!


سلام بر آن که نسل او همه از پاکانند!


سلام بر سرور و سالار دین!


سلام بر جایگاه های برهان ها و حجت های الهی!


سلام بر پیشوایان شرافتمند!


سلام بر آن گریبان های دریده!


سلام بر آن لبان خشکیده!


سلام بر آن جان های بلا رسیده!


سلام بر آن ارواح ربوده شده!


***



سلام بر آن کسی که خدای بزرگ او را پاک و مطهر قرار داد!


سلام بر آن که جبرئیل به او افتخار می کرد!


سلام بر آن کسی که میکائیل با او در گهواره سخن می گفت و شادمانش می ساخت!


سلام بر آن که پیمانش شکسته شد!


سلام بر کسی که حرمتش شکسته شد!


سلام بر آن که خونش ستمکارانه ریخته شد!


سلام بر آن که با خون جراحت هایش غسل داده شد!


سلام بر آن که جرعه نوش جام نیزه ها گردید!


***


سلام بر آن که در حمایت از دین بی یاور ماند!



(فرازهایی از زیارت ناحیه مقدسه که اشکواره ی امام زمان (عج) بر امام حسین (ع) است.)









قربان آن نی یی که دمندش سحر، مدام
قربان آن می یی که دهندش علی‌الدوام


قربان آن پری که رساند تو را به عرش
قربان آن سری که سجودش شود قیام


هنگامه‌ی برون شدن از خویش، چون حسین (ع)
راهی برو که بگذرد از مسجدالحرام


این خطّی از حکایت مستان کربلاست :
ساقی فتاد ، باده نگون شد ، شکست جام !


تسبیح گریه بود و مصیبت، دو چشم ما
یک الامان ز کوفه و صد الامان ز شام


اشکم تمام گشت و نشد گریه‌ام خموش
مجلس به سر رسید و نشد روضه‌ام تمام


با کاروان نیزه به دنبال، می‌روم
در منزل نخست تو از حال می‌روم


(بند چهاردم از ترکیب بند عاشورایی «کاروان نیزه» سروده «علیرضا قزوه»)


خوشا مردن! خوشا از عاشقی مردن!*

رازقی پرپر شد

                    باغ در چله نشست

تو به خا ک افتادی

                       کمر عشق شکست

ما نشستیم و تماشا کردیم**

...

بابک بیات هم رفت

و رفتنش چه غم انگیز بود!

افسوس!

ما نشستیم و تماشا کردیم!

...

دلم میخواد گریه کنم

                         برای قتل عام گل

                         برای مرگ رازقی

دلم میخواد گریه کنم

                         برای نابودی عشق

                         واسه زوال عاشقی**

 


* قطعه ای از ترانه «فریاد زیر آب» (ساخته ی بابک بیات)

** قطعاتی از ترانه «رازقی» (ساخته ی بابک بیات)

جاذبه و عشق!

G

Gravitation  is  not  responsible  for  people  falling  in  love !!!

Albert Einstein

و کسی گفت، چنین گفت: چنان خواهد شد

New Page 1

 

و کسی گفت، چنین گفت: کسی می آید

«مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید»

 

ما یقین داریم آن سوی افق مردی هست

مرد اگر هست، بدانید که ناوردی هست

 

ما نه مرداب، که جوییم، بیا برگردیم

و نمک خورده ی اوییم، بیا برگردیم

 

نه در این کوه، صدای همگان خواهد ماند

آن چه در حنجره ی ماست، همان خواهد ماند

 

خسته منشین که حدیبیه حنینی دارد

عاقبت، صلح حسن جنگ حسینی دارد

 

دشنه بردار که بر فرق کسان باید کوفت

و قفس بر سر صاحب قفسان باید کوفت

 

هرزه هر بته که رویید، به داسش بندیم

گرد خود هر که بچرخد، به خراسش بندیم

 

سفر دشت غریبی است، نفس تازه کنیم

آخرین جنگ صلیبی است، نفس تازه کنیم

 

زخم وامانده ی خصم است و نمکدان شما

ای جوانان عجم! جان من و جان شما

 

کوه از هیبت ما ریگ روان خواهد شد

و کسی گفت، چنین گفت: چنان خواهد شد

 

«محمد کاظم کاظمی»

 


* به نقل از مجله «همشهری جوان» این هفته به مناسبت آخرین جنگ صلیبی (8 آبان مصادف با 30 اکتبر 1291 میلادی)

** شعر زیبایی بود! حیفم اومد اینجا نیارمش.  

صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت

بدرود ای ماهی که آرزوها را نزدیک کردی!

امام سجاد (علیه السلام) / صحیفه سجادیه، دعای وداع با ماه مبارک رمضان

قبل از هر چیز

سلام

سلام!

دو نفریم! یه زن و شوهر!

میخوایم از اون چیزایی که فکر می کنیم خوندنشون برای دیگران بهتر از نخوندنشونه، بنویسیم!

ادعای فضل و ادب و عقل کل بودن و ... هم نداریم! دو نفریم مثل شما!

تعداد خواننده ها هم برامون مهم نیست! مهم کیفیتشونه! که به قول باباطاهر "مرا کیفیت چشم تو کافی است"!

من قبلا تو همین بلاگ اسکای خونه ای داشتم به همین اسم "گاهی به آسمان نگاه کن"، البته با یه آدرس دیگه!

حالا به همراه همسرم -معصومه- میخوایم دوباره اینجا رو آب و جارو کنیم و از نو بهش رونق بدیم!

نیومدیم اینجا که به هم نگاه کنیم!

اومدیم اینجا که با هم نگاه کنیم!

که عشق با هم نگاه کردن است؛ نه بر هم نگاه کردن!

تا چه پیش افتد!

که به قول شاعر:

غرض نقشی است کز ما جای ماند

که هستی را نمی بینیم بقایی

مگر صاحبدلی روزی ز رحمت

کند در حق درویشان دعایی

پس به همه ی دوستای وبلاگی قدیم، یه سلام دوباره می کنم!

 

قبل از هر چیز

یک جرعه سلام

یک جرعه نگاه

به سلامتی!*

 


*زنده یاد عمران صلاحی