1. میشه برف بیاد و ما نق نزنdم که چرا ترافیکه ، چرا شهر قفل میشه ،چرا تاکسی کمه و ....
میشه به نق زدن و قر زدن از سفیدی و سبکی برف لذت برد .
میشه برف بیاد و ما از برف لذت ببریم !
من یه سوال دارم ، با جوراب تو کرکی و چکمه ی ساق بلند چرمی و شلوار لی و مانتو و پالتوی 5 لایه و کلاه و روسری و شال گردن و دستکش ، توی ماشین ، جلوی بخاری ، وقتی داریم از گرما خفه می شیم ، چطور میشه از برف لذت برد ؟
2. عده ای کلا معتقدند " اعدام " برخوردی وحشیانه و قرون وسطی ایست !
من یه سوال دارم ، به نظر شما مجازات ِ در راستای رعایت حقوق بشر و قرن بیست و یکمی برای صدام چیه ؟
مرگ برای صدام ، تنها یک موهبت بود ، که حتی خودش هم قدرش رو ندونست !
3. سوار ماشین مسافر کِش که شدم ، صوای آهنگ گل پری جونی می اومد ، دم غروب بود و موقع اذان !
کاست رو در آورد و صدای ضبط رو بیشتر از قبل کرد ، صدای اذان فضای ماشین رو پر کرد !
من به شخصه بی خود می کنم که درباره ی روح ِ مردم قضاوت می کنم !
4. فصل امتحانات دانشگاهی هاست !
نصف وبلاگ ها پر از ناله و شکایت از شب های امتحان .
من یه سوال دارم ، چطور بابای من می تونه دلش برای درس خوندن تنگ بشه ؟
5. دلم نمایشگاه کتاب می خواد ،از نوع خالی از آدم و پر از کتاب های جدید ِبدون مناسب سازی شده برای جلوگیری از منحرف شدن من !